این مقاله در مورد سبک های معماری یا حرکت شناخته شده به عنوان deconstructivism است. برای این ایده فلسفی، نگاه کنید به ساختارشکنی. برای دیگر کاربردها ساختارشکنی (ابهامزدایی) را ببینید.
موزه جنگ امپریال شمالی لیبسکیند در منچستر. به عنوان مثال نخست معماری deconstructivist متشکل از سه تکه تکه شده، متقاطع حجم منحنی که نماد نابودی جنگ.
Deconstructivism توسعه معماری پست مدرن آغاز شد که در اواخر 1980s است. این است که ایده ها از تکه تکه شدن، علاقه به دستکاری ایده های سطح یک ساختار یا پوست، شکل های غیر دارای مسیر مستقیم که در خدمت به تحریف و جابجا کردن برخی از عناصر معماری، ساختار و پوشش مشخص می شود. ظاهر دیداری به پایان رسید از ساختمان های این نمایشگاه بسیاری از deconstructivist "سبک" است که توسط غیر قابل پیش بینی بودن محرک و هرج و مرج کنترل شده مشخص می شود.
رویدادهای مهم در تاریخ جنبش deconstructivist سال 1982 PARC د لا ویلت رقابت طراحی معماری (به خصوص ورود از ژاک دریدا و پیتر Eisenman [1] و ورود برنده برنارد Tschumi است)، موزه هنر مدرن در 1988 نمایشگاه معماری Deconstructivist در نیویورک، سازمان یافته توسط فیلیپ جانسون و مارک Wigley، و باز در سال 1989 وکسنر، مرکز هنر در کلمبوس، طراحی شده توسط Peter Eisenman. نمایشگاه جدید نیویورک برجسته آثار فرانک گری، دانیل لیبسکیند، رم کولهاس، پیتر Eisenman، زاها حدید، کوپراتیف Himmelb (چپ)، طلا، و برنارد Tschumi. از آنجا که این نمایشگاه، بسیاری از معماران که با Deconstructivism همراه شدند خود را از این اصطلاح فاصله. با این حال، مدت گیر کرده است و در حال حاضر، در واقع، روند کلی در داخل معماری معاصر را در آغوش آمده است.
در اصل، برخی از معماران شناخته شده به عنوان Deconstructivists تحت تاثیر اندیشه های فیلسوف فرانسوی ژاک دریدا شد. Eisenman یک رابطه شخصی با دریدا، اما حتی تا رویکرد خود را به طراحی معماری طولانی توسعه داده شد و قبل از او یک Deconstructivist شد. برای او Deconstructivism باید در نظر گرفته فرمت مورد علاقه خود را در فرمالیسم افراطی. برخی از پزشکان از deconstructivism نیز آزمایش رسمی و عدم تعادل هندسی ساخت روسیه مورد توجه قرار گرفته بود. منابع اضافی در deconstructivism به جنبشهای قرن 20 وجود دارد: پست مدرنیسم / متقابل مدرنیسم، اکسپرسیونیسم، کوبیسم، مینیمالیسم و هنر معاصر است. تلاش در deconstructivism سراسر به حرکت معماری به دور از پزشکان خود را به عنوان محدودیت قوانین مدرنیسم مانند شکل زیر تابع "،" خلوص فرم را ببینید، "و" حقیقت را به مواد است. "
مدرنیسم و پست مدرنیسم
Deconstructivism در معماری معاصر می ایستد در مخالفت با عقلانیت مرتب از مدرنیسم است. ارتباط آن با پست مدرنیسم نیز قطعا خلاف است. گرچه معماران deconstructivist پسامدرن و نوپای نظریه ها در کنار یکدیگر در تقابل مجله (چاپ 1973-1984) منتشر شده است، که مطالب مجله را علامت گذاری آغاز یک استراحت تعیین کننده میان دو جنبش است. Deconstructivism در زمان یک موضع تهاجمی نسبت به بسیاری از معماری و تاریخ معماری، مایل به بیربط ساختن و پیاده کردن معماری است. [2] در حالی که پست مدرنیسم بازگشت به آغوش اغلب slyly یا طعنه منابع تاریخی که مدرنیسم بود دوری کردند، deconstructivism را رد پذیرش پست مدرن از منابع است. همچنین این ایده از زینت را رد کرد پس از یک فکر یا دکوراسیون.
علاوه بر این به مخالفان، یکی دیگر از متن با که deconstructivism جدا شده از ترس از مدرنیسم و پست مدرنیسم انتشار پیچیدگی در رابرت فنتر و تناقض در معماری (1966) بود.نقطه تعریف برای هر دو پست مدرنیسم و در برای deconstructivism، پیچیدگی و تناقض چنین استدلال می کند در برابر خلوص، وضوح و سادگی مدرنیسم است. با انتشار آن، کارکردگرایی و عقلانیت، دو شاخه اصلی مدرنیسم، به عنوان پارادایم بر اساس خوانش پسامدرن و deconstructivist متفاوت لغو است.قرائت پست مدرن از فنتر (که خود پسامدرن) این بود که اشاره تاریخی و زینت غنا به معماری است که مدرنیسم به حال قبلی. برخی از معماران پست مدرن تلاش دوباره زیور آلات و حتی ساختمان های اقتصادی و حداقل تلاش به بهترین وجه با مفهوم فنتر از نشان داده شده "آلونکها تزئین شده است." خردگرایی طراحی برکنار شد اما کارکردگرایی ساختمان هنوز هم تا حدودی دست نخورده بود. این است که نزدیک به پایان نامه کار بزرگ بعدی فنتر، [3] که نشانه ها و زینت را می توان به معماری عملگرا، و القای پیچیدگیهای فلسفی از نشانهگذاری.
ز خواندن deconstructivist پیچیدگی و تناقض است کاملا متفاوت است. ساختمان اولیه این موضوع از پیچیدگیهای problematics و در deconstructivism بود، بدون جداشدگی برای تزئین است. و نه از جدا تزئین و عملکرد، مانند پست مدرنیسم به عنوان فنتر، جنبه های عملکردی از ساختمان را زیر سوال نامیده می شدند. هندسه deconstructivists چه زیور بود تا پست مدرنیسم، موضوع از عوارض، و این عارضه از هندسه به نوبه خود، اعمال شده به جنبه های کاربردی، ساختاری و فضایی از ساختمان deconstructivist. یک نمونه از پیشرفت و پیچیدگی deconstructivist فرانک گری در موزه طراحی ویترا در ویل-AM-راین، که طول می کشد نوعی بی پیرایه مکعب سفید از گالری هنر مدرن و deconstructs آن، با استفاده از هندسه از کوبیسم و اکسپرسیونیسم انتزاعی را یادآور است. این جنبه های عملکردی سادگی مدرنیستی را دگرگون در حالی که مصرف مدرنیسم، به ویژه سبک بین المللی، که پوست گچ سفید است یادآور، به عنوان یک نقطه شروع است. مثال دیگر از خواندن deconstructivist پیچیدگی و تناقض پیتر Eisenman وکسنر، مرکز هنر است. مرکز وکسنر طول می کشد به صورت کهن الگویی از قلعه، که آن را پس از آن با پیچیدگی در یک سری از کاهش و fragmentations imbues. یک شبکه سه بعدی، اجرا می شود تا حدودی خودسرانه از ساختمان. این شبکه، به عنوان یک مرجع به مدرنیسم، از آن accoutrement است، برخورد با قدمت قرون وسطی از یک قلعه است. برخی از ستون های شبکه را عمدا انجام دهد به زمین برسند نیست، معلق در هوا بیش از راه پله ایجاد احساس نابسامانی عصبی و مخالفتش با هدف ساختاری ستون.مرکز وکسنر deconstructs از نمونه اولیه از قلعه و ارائه فضای آن و ساختار با تعارض و اختلاف است.
فلسفه Deconstructivist
این کانال اصلی از فلسفه deconstructivist به نظریه معماری از طریق نفوذ ژاک دریدا فیلسوف با پیتر Eisenman بود. Eisenman برخی از پایگاه های فلسفی از ساختارشکنی جنبش ادبی را به خود جلب کرد، و به طور مستقیم با دریدا در پروژه از جمله برای ورود به رقابت ویلت د لا PARC، مستند در آثار L چوره همکاری. هر دو دریدا و Eisenman، و همچنین دانیل لیبسکیند [4] در رابطه با "متافیزیک حضور"، و این است که موضوع اصلی از فلسفه deconstructivist در نظریه معماری است. پیش فرض این است که معماری یک زبان است که قادر به برقراری ارتباط معنا و از معالجه با استفاده از روش فلسفه زبانی است. [5] دیالکتیک حضور و عدم حضور و یا جامد و خالی رخ می دهد در بسیاری از پروژه های Eisenman، هر دو ساخته شده است و unbuilt. دریدا و Eisenman هر دو بر این باورند که منبع، یا محل حضور، معماری، و همین دیالکتیک حضور و عدم حضور در ساخت و ساز و deconstructivism یافت می شود. [6]
به گفته دریدا، خوانش متون به بهترین وجه انجام در هنگام کار با ساختارهای روایت کلاسیک است. هر deconstructivism معماری به وجود ساخت خاص نمونه اولیه، انتظار می رود به شدت-تاسیس معمولی به بازی انعطاف پذیری در برابر. [7] طراحی خود فرانک گری در سانتا اقامت مونیکا، (سال 1978)، تا شده است به عنوان ساختمان اولیه deconstructivist ذکر شده نیاز است. او نقطه شروع اولیه یک خانه حومه شهر گنجانده شده با مجموعه ای معمول از معانی اجتماعی در نظر گرفته شده بود. گری تجمع خود را، پاکت نامه فضایی، هواپیما و انتظارات در براندازی اهل تفریح و بازی را تغییر داده است، عمل "د" ساخت "[8]
علاوه بر مفاهیم دریدا از متافیزیک حضور و deconstructivism، مفاهیم خود را از ردیابی و حک، مندرج در فلسفه خود را از نوشتن و نوشتن آرخه [9] راه خود را به یادبود deconstructivist یافت می شود. دانیل لیبسکیند به عنوان یک شکل نوشتاری و یا گفتار در نوشتن بسیاری از پروژه های اولیه اش پیش بینی کرده و اغلب به صورت شعر بتن با این نسخهها کار میکند. او مجسمه معماری از کتاب ها و اغلب مدل ها در متون پوشش داده شده، آشکارا معماری خود مراجعه کنید به نوشتن. مفاهیم ردیابی و حک شده توسط لیبسکیند در مقالات و در پروژه های خود را گرفته شد برای موزه یهود در برلین. در این موزه به عنوان اثری از حک هولوکاست، در نظر گرفته شده را به موضوع خود را خوانا و تند و تلخ درک شده است. یادبود مانند مایا لین یادبود سربازان ویتنام و یادبود پیتر Eisenman به یهودیان کشته اروپا نیز گفت: برای منعکس کردن تم های ردیابی و حک.
ساخت و فوتوریسم روسی
یکی دیگر از جریان اصلی در معماری deconstructivist طول می کشد با الهام از جنبش های روسیه و نگر ساخت گرا از اوایل قرن بیستم، هر دو در گرافیک خود و در معماری رویایی خود را که کمی از آنها در واقع ساخته شد.
هنرمندان Naum Gabo، ال Lissitzky، Kazimir Malevich، و Rodchenko الکساندر، تحت تاثیر حس گرافیکی از اشکال هندسی از معماران deconstructivist مانند زاها حدید و کوپراتیف ها Himmelb (L) طلا شده است. هر دو Deconstructivism و سازه با هموار ساخت یک مجموعه انتزاعی نگران کرده است. هر دو با سادگی رادیکال از اشکال هندسی به عنوان اصل مطلب هنری، بیان شده در گرافیک، مجسمه سازی و معماری نگران بودند.گرایش ساخت گرا نسبت به واژه یا اصطلاح اصیل و صحیح است، هر چند غایب در Deconstructivism: فرم اغلب ناقص زمانی که ساخت و ساز واسازی است. همچنین وجود ندارد و یا کاهش حمایت از علل سوسیالیستی و جمعی است.
موتیف های گرافیک اولیه ساخت نوار مستطیل شکل و گوه مثلثی بودند، دیگران هندسه پایه مربع و دایره بود. در سری خود Prouns، ال Lizzitzky مجموعه ای از هندسه در زوایای مختلف شناور در فضا مونتاژ می شوند. واحد پایه ساختاری مانند میله از فولاد یا چوب بریده ناپیوسته، انباشته شده، پراکنده، بیرون کشیدن آنها. آنها اغلب پیش نویس و جنبه سهم با رسم فنی و طراحی مهندسی. مشابه در ترکیب Micromegas سری deconstructivist توسط دانیل لیبسکیند.
هنر معاصر
دو گونه از هنر مدرن، مینیمالیسم و کوبیسم داشته نفوذ در deconstructivism. تحلیلی کوبیسم بود اثر مطمئن در deconstructivism، به عنوان فرم و محتوا جدا شده و بازدید از دیدگاه های مختلف به طور همزمان.همزمانی فضای disjoined است، در بسیاری از آثار فرانک گری و Bernard Tschumi به طور واضح به چشم می خورد. کوبیسم ترکیبی، با کاربرد آن در هنر یافت، به عنوان بزرگ نفوذ در deconstructivism به عنوان کوبیسم تحلیلی نیست، اما هنوز هم در آثار زودتر و بومی تر از فرانک گری در بر داشت. Deconstructivism نیز با مینیمالیسم قطع از مراجع فرهنگی و سهام.
با تمایل خود را نسبت به تغییر شکل و جابجایی، نیز وجود دارد جنبه اکسپرسیونیسم و معماری های اکسپرسیونیستی همراه با deconstructivism است. در زمان deconstructivism انواع اکسپرسیونیسم، نئو اکسپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم انتزاعی را نیز منعکس است.اشکال زاویه ای از مرکز سینمای اوفا توسط کوپراتیف ها Himmelb (L) طلا به خاطر هندسه انتزاعی از نقاشی های شماره فرانتس کلاین، خود را در توده های بی پیرایه است. مرکز UFA سینما نیز یک محیط به احتمال زیاد برای چهره های زاویه ای در شهری از صحنه های خیابانی آلمانی ارنست لودویگ Kirchner به تصویر کشیده. اثر واسیلی کاندینسکی نیز شباهت معماری deconstructivist است. جنبش او به اکسپرسیونیسم انتزاعی و به دور از کار فیگوراتیو، [10] در همان روح و معنا به عنوان رد deconstructivist تزئین برای هندسه.
هنرمندان متعددی در 1980s و 1990s کمک کار است که تحت تاثیر قرار یا بخشی در deconstructivism گرفت. مایا لین و راشل Whiteread، دو نمونه است. لین 1982 پروژه برای یادبود سربازان ویتنام، با اسلب گرانیت خود را قطع هواپیما زمین، یکی است. سفال مانند شکل آن و کاهش محتوا به یک متن مینیمال deconstructivism تحت تاثیر قرار، با حس خود را از تکه تکه شدن و تاکید بر خواندن این بنای یادبود. لین نیز کمک کار برای مرکز وکسنر Eisenman است. بازیگران راشل Whiteread فضاهای معماری، یکی دیگر از نمونه که در آن هنر معاصر با معماری همریز است. شبح (1990)، زندگی تمام بازیگران فضا در گچ، مستحکم از درجه اعتبار ساقط، اشاره به مفهوم دریدا از حضور معماری. کاهش ساختمان گوردون مته کلارک بخش deconstructed از ساختمان به نمایش گذاشته شده در گالری های هنری بود.
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .