پلههاي فرار :
فرار از پلههاي فرار ممكن نيست :
در ايران به اشتباه، به پله فرار، راه خروج اضطراري اطلاق ميشود در حالي كه راه خروجي معمولي و راه خروجي اضطراري تفاوت چنداني با يكديگر ندارند
پلكان فرار، تنها راه نجات ساكنان طبقات بالاي ساختمان در مواقع اضطراري و وقوع حريق است. راهي كه به دليل نبود بسترهاي مناسب فرهنگي و اقتصادي، يا در ساختمانها پيشبيني نشده و يا بدون رعايت استانداردهاي لازم، طراحي و ساخته ميشود.
با اين همه بر اساس شرايط موجود، شهروندان ساكن برجهاي بلند و ساختمانهاي چندين طبقه تهران فرهنگ استفاده از پلههاي اضطراري را فرا نگرفتهاند.
روند رو به رشد جمعيت، پيدايش ساختمانهاي بلند و تبديل خانههاي ويلايي به آپارتمانهاي چند طبقه، ضرورت نياز به راهي براي خروج ايمن و بيحادثه ساكنان اين ساختمانها را در شرايط بحراني، بيش از پيش آشكار كردند.
در سالهاي اخير، «پلكان فرار» كه طراحي آن به تعداد طبقات ساختمان، بستگي مستقيم دارد، به عنوان تنها راه افزايش سرعت و سهولت خروج مردم از ساختمان، به ويژه هنگام وقوع آتشسوزي شناخته شد. با توجه به تجربه طولاني و موفق كشورهاي اروپايي، از جمله فرانسه، همچنان طراحي، ساخت و پلههاي اضطراري در ايران با مشكلات و موانع متعددي همراه است.
به گفته «مهندس رضا اشراقي»، معاون دفتر تدوين و ترويج مقررات ملي ساختمان وزارت مسكن و شهرسازي، مقاومت و مخالفت مالكان، به ويژه سازندگان ساختمانهايي با طول و عرض محدود، بزرگترين مشكل پذيرش ساخت پلههاي فرار و استفاده از آن است.
وي هزينه بالا، كمبود فضا و كاهش متراژ مفيد ساختمان را از جمله دلايل چنين مقاومتي ميداند و ميگويد: «بيتوجهي به حفظ جان انسانها، توجه به منفعت شخصي و درك پايين از حق و حقوق ساكنان طبقههاي بالاي ساختمان، از ديگر دلايلي است كه مانع دروني شدن فرهنگ ايجاد و استفاده از پله فرار، افزايش مقاومت در برابر آن و در نهايت استفاده از حداقل استانداردهاي شيب و ارتفاع در اين پلكانها ميشود. در حالي كه كاهش سطح مقاومت و تسهيل اجراي قانون، نيازمند بالا رفتن سطح پذيرش اين مساله از جانب مردم و ساختمان سازهاست.»
«اشراقي»، بهرهگيري از دانش فني روز، سطوح بالاي تخصص و پرهيز از سنتگرايي و تجربيسازي را در افزايش انعطافپذيري ساختمان سازها موثر ميداند.
وي معتقد است مشكلات پذيرش پلكان فرار، در شهرهاي كوچك، به دليل حداقل رشد و تحول در لايههاي سنتي ساختمانسازي، برجستهتر است. در شهرهاي بزرگ و به ويژه در تهران به دليل وجود روندي رقابتي و نيز افزايش سطح توقعات و مطالبات رفاهي و امنيتي مردم، اين مشكل كمتر به چشم ميخورد.
عوامل بازدارنده جهت ايجاد امكانات ايمني از جمله پلكان فرار، در شهرهاي بزرگ، بيشتر ريشه در مسايل اقتصادي دارد كه با پر كردن خلاءهاي اجرايي و قانوني، تا حد قابل توجهي بر طرف ميشود.
وي در ادامه ميافزايد: «در سومين مبحث مقررات ملي ساختمان با محور حفاظت از ساختمانها در برابر حريق، توجه به ضرورت راههاي خروج اضطراري با توجه به نقش حياتي آن در حفظ و نجات جان انسانها، در اولويت قرار گرفته است. و مباحثي چون كاهش آسيب ديدگي سازه و مصالح در درجه دوم اهميت قرار دارد كه در سالهاي آينده تكميل و اجرا ميشود.»
علاج واقعه پس از وقوع:
برخي كارشناسان معتقدند، اجراي دستورالعملهاي سومين مبحث مقررات ملي ساختمان جهت حفظ سلامت جهاني شهروندان و پايين آوردن ضريب خطرهاي احتمالي، كافي نيست و لزوم برنامهريزي اصولي، استفاده از تجارت آيينهاي جهاني و به كارگيري نظرات متخصصان اين حوزه ضروري به نظر ميرسد.
دكتر «ساعد سميعي» عضو هيات علمي دانشگاه تهران معتقد است تا زماني كه در كشور، شبكهاي قوي براي ممانعت از رعايت حداقل استانداردها وجود دارد، تمهيدات قانوني موثر واقع نميشوند.
وي، دولت، وزارت مسكن و شهرداري را مسئول حفظ منافع ملي و تامين امنيت جاني ساختمانهاي بلند در شرايط اضطراري ميداند و ميگويد: «سهم دستاندركاران ساخت و ساز در مقايسه با سهم مسئولان به عنوان نمايندگان مردم، در ايجاد و كنترل سطوح امنيتي ناچيز است. در تمام دنيا دولت هزينههاي حفظ جان شهروندان و زمينههاي ارايه امكانات مناسب رفاهي و امنيتي را فراهم ميكند، در حالي كه در كشور ما هميشه پس از وقوع حادثه و رسيدن به بنبست، دولت در پي جذب عزم ملي و كمكهاي مردمي است و هرگز پيش از وقوع حادثه به زمينههاي بروز آن نگاه جدي نميشود.»
وي كنترل ضعيف شهرداري بر رعايت استانداردهاي ساختماني را از جمله مشكلات مهم ساخت پلههاي فرار عنوان ميكند و ادامه ميدهد: «آموزش غلط در فضاهاي آكادميك و نبود هماهنگي لازم اين دستگاههاي اجرايي، موجب طراحي ضعيف راههاي خروج اضطراري و ناديده گرفتن استانداردهاي لازم در زمينهاي مختلفي چون حفظ ايمني و نجات جان انسانها در مقابل حريق، روشهاي صحيح صرفهجويي در مصرف انرژي و حتي ايجاد امكانات مورد نياز رفت و آمد معلولين جسمي در ساختمان شده است.»
وي همچنين بيشترين مشكل موجود در استفاده از امكانات امنيتي را به ساختمانهاي شهري مربوط ميداند. چنان چه وي ميگويد: «با توجه به اين كه مراكزي چون فرودگاه، شركت نفت، پمپ بنزين، پالايشگاهها و مراكز بينالمللي داخل كشور از گذشته با بهرهگيري از متخصصان اين امر به رعايت استانداردها و ايجاد امكانات امنيتي پرداختهاند، در حال حاضر امدادرساني در كوچههاي باريك و فضاهاي محدود كه با مجوز شهرداري ساختمانهاي بلند مرتبه در آنها ساخته شده است، با مشكل مواجه شده و به همين دليل ويژگيهاي پله فرار كه سهولت دسترسي عمومي از مهمترين جنبههاي آن است به راحتي ناديده گرفته ميشود. بنابراين علاوه بر اجراي دستورالعملهاي قانوني، بايد به مسدود كردن راهروهاي طولاني براي جلوگيري از سرايت آتش به نقاط ديگر پرداخت و پله فرار را مرتبط با نزديكترين در خروجي طراحي كرد كه در ايران به دلايلي كه مطرح شد، اين موارد رعايت نميشود.»
شرايط فني پلكان فرار:
كارشناسان ميگويند، در ايران به اشتباه، به پله فرار، راه خروج اضطراري اطلاق ميشود. در حالي كه راه خروجي معمولي و راه خروجي اضطراري تفاوت چنداني با يكديگر ندارند و هر دو راه، تابع ضوابط خروج هستند.
مهندس «كامران رهگذار»، مديرعامل شركت مهندسان مشاور پنام، معتقد است پله فرار كه ترجمه كلمه «scaperoute» است، تنها شامل پلكان نميشود بلكه نردبان، طناب و يا حتي راهي از پنجره ساختمان كه در شرايط خاص و اضطراري موجب خروج ساكنان ساختمان و نجات جان آنها شود، نوعي راه فرار است.
به گفته رهگذار، طبق آييننامهها، هر ساختمان به حداقل دو راه خروج نيازمند است و طبق استانداردهاي موجود، اگر تعداد طبقات ساختماني از 4 طبقه و كف بالاترين طبقه از دوازده متر بيشتر باشد، ساختمان ضرورتا به 2 پلكان خروج احتياج دارد.
وي توضيح اين نكته ميگويد: «در مقررات ملي ساختمان، 12 متر تعيين شده به 15 متر تغيير داده شده است كه نه تنها ضعف كارشناسي تدوين اين مقررات را مشخص ميكند بلكه دخالتي كاملا بيمورد در استاندردهايي است كه تعيين آنها با توجه به مطالعه و تفكر بسيار صورت گرفته است. تنها در ايران به راحتي استانداردها را بيهيچ مطالعهاي تغيير ميدهند در حالي كه در هيچ كجاي دنيا چنين حقي براي كسي قائل نميشوند.»
وي در ادامه درباره شرايط خاص پلههاي فرار ميافزايد: «ارتفاع اين پلهها نبايد از هجده سانتيمتر بيشتر و كف آنها از بيست و نه سانتيمتر كمتر باشد. همچنين زير پلكان را بايد بست تا موجب فزايش وحشت مردم نشود. نردهها نيز بايد به گونهاي طراحي شوند تا مانع پرت شدن افراد به بيرون شوند.»
وي با توجه به اين كه بلندترين نردبانهاي سازمان آتشنشاني در هيچ كشوري به بالاتر از طبقه هفتم ساختمان نميرسد، تاكيد ميكند علاوه بر اين مساله، ساخته شدن ساختمانهاي ده طبقه در كوچههاي 6 متري يا در نقاطي مثل تپهها كه رسيدن ماشين آتشنشاني به آنها با دشواري همراه است، ايجاد و استفاده از راههاي خروج اضطراري، ضروري است.
طبق آييننامهها، دو راه خروج اضطراري در ساختمان ميتواند شامل دو راه خروج خارجي يا دو راه خروج داخلي و يا يك راه خروچ داخلي و يك راه خروج خارجي باشد.
به گفته اين كارشناس، با توجه به فعاليت سازمان آتشنشاني در سالهاي اخير و جلوگيري از ساخت و سازهاي نادرست، مردم نيز به تدريج خود را به استفاده از اين امكانات ايمني عادت ميدهند. زماني كه استانداردها رعايت شود، ميتوان اميدوار بود كه كمكم جاي خود را در بين سزندگان و مصرف كنندگان باز و فرهنگ ايجاد و استفاده از راههاي فرا را در جامعه دروني كند. مشروط بر اين كه قوانين شهرداري به جاي برطرف كردن مشكلات، به آنها دامن نزند.
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .